يک گفت و گوش پرحاشيه با ديويد بکام که اسفند ماه امسال پس از هفت سال به اولدترافورد بر مي گردد تا خاطرات شيرينش در منچستر يونايتد برايش زنده شود
ديويد بکام کم مصاحبه مي کند؛ نه اينکه دوست نداشته باشد مصاحبه کند بلکه به خاطر هر مصاحبه تلويزيوني يا گفت و گو با روزنامه ها مبلغ سنگيني پول مي گيرد و به خاطر همين هم زياد براي مصاحبه سراغش نمي روند؛ مگر طرف مصاحبه سايت يا مجله فيفا باشد. روزنامه عامه پسند و البته بسيار پر تيراژ و معتبر «ديلي ميرر» چاپ انگليس به هتل محل اقامت ستاره 34 ساله انگليسي رفت تا اين مصاحبه خواندني را ترتيب دهد. سوژه اصلي هم مشخص است؛ بکام در بازي برگشت مرحله يک هشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا بين ميلان و منچستر يونايتد بعد از هفت سال به اولدترافورد بر مي گردد؛ با اين فرق که قرار است رو در روي «شياطين سرخ» و سرآلکس فرگوسن قرار بگيرد. او در اين مصاحبه حرفي از اختلافش با فرگوسن نمي زند و همچنان هم با علاقه از او صحبت مي کند؛ انگار نه انگار که از وقتي ازدواج کرد سرمربي سختگير يونايتد با او بد شد و در سال 2003 هم با پرتاب يک کفش به سمت بکام ابرويش را شکافت. پردرآمدترين بازيکن فوتبال ــ به خصوص بيرون از زمين ــ که ديگر پا به سن گذاشته ولي با 115 بازي ملي در 34 سالگي آماده تر از هميشه از عشقش به فوتبال حرف مي زند و اينکه هيچ وقت دوست ندارد خداحافظي کند؛ حتي تا جام جهاني 2014 در برزيل.
*تو در زمان حضورت در يونايتد شش بار قهرمان ليگ برتر شدي، دو بار «اف اي کاپ» را بردي و يک بار هم ليگ قهرمانان اروپا را فتح کردي. بازگشت به اولدترافورد چه حسي دارد؟
بازي کردن مقابل يونايتد در اولدترافورد حس عجيبي دارد اما من براي اين کار آماده ام. در تمام سال هايي که در رئال مادريد بودم هميشه آرزو داشتم به اولدترافورد برگردم و با تيم خودم بازي کنم اما چيزي درون من مي گفت هنوز زمان مناسبش نرسيده. هميشه حس مي کردم هنوز آمادگي کامل براي بازي مقابل هواداران سابقم را ندارم اما به محض اينکه ديدم ميلان در قرعه کشي ليگ قهرمانان به يونايتد خورده، حس کردم ديگر وقتش است. چيزي که خوشحالم مي کند اين است که يونايتد و ميلان ــ از بازيکنان گرفته تا مربيان و مديران ــ هميشه احترام خاصي به هم گذاشته اند. به هر حال از نظر احساسي بازي کردن بعد از هفت سال در اولدترافورد خيلي برايم سخت است اما نمي توانم براي آن لحظه صبر کنم. بازگشت به آن استاديوم فوق العاده است.
*اگر توانستي گل بزني چه کار مي کني؟
اگر گل زدم خوشحالي نمي کنم. اگر گل برنم يک آن از اين دنيا خارج مي شوم و تمام خاطراتم جلوي چشمم مي آيد. در اين لحظه نمي توانم خوشحالي کنم. خوشحالي کردن بعد از گل يک امر غريزي است اما اين غريزه من است که نمي گذارد در اولدترافورد شادي کنم.
*فکر مي کني ميلان مي تواند من يو را ببرد؟
قطعاً ما شانس پيروزي داريم. در تيم ميلان ما بازيکنان خيلي خوبي داريم. يکي از بهترين بازيکنان جوان دنيا در تيم ماست؛ پاتو. من با رونالدوي برزيلي همبازي بوده ام. او نزديک ترين فرد به رونالدو يا ليونل مسي است. اگر همه بازيکنان ما آماده باشند با اينکه کار سختي داريم اما مي توانيم نتيجه بگيريم.
*روزي که قراردادت با لس آنجلس گالکسي و ميلان تمام شود به اولدترافورد بر مي گردي؟
فکر نمي کنم هيچ وقت اين اتفاق بيفتد اما اگر بتوانم فوتبالم را در اولدترافورد به پايان برسانم عالي مي شود. يک جورهايي زندگي ام کامل خواهد بود. هميشه رؤيايم اين بود که براي منچستر يونايتد بازي کنم و هرگز اين باشگاه را ترک نکنم؛ هر چند بعضي ماجراها نگذاشت اين اتفاق بيفتد اما اگر شانسي بود که به عقب برگردم که شک دارم پيش بيايد، آن وقت البته که از آن استفاده مي کنم.
*اين روزها اخباري راجع به مشکلات مالي در يونايتد منتشر مي شود. پيگير اخبار باشگاه هستي؟
من هميشه نگران هر اتفاقي که در منچستر يونايتد مي افتد هستم و آن را دنبال مي کنم اما سر آلکس فرگوسن همه چيز را تحت کنترل دارد. مهم ترين چيز اين است که آنها در زمين بازي چه مي کنند. اين منچستر يونايتد است؛ باشگاهي نيست که ناگهان و بي مقدمه ناپديد شود.[وقتي بحث خداحافظي بکام از فوتبال پيش آمد او داستان جالبي از سوء تفاهم پزشک تيم ميلان تعريف کرد؛ ژان پير مسرمن در يک گفت و گوي تلويزيوني در جواب اين سؤال که بکام مي تواند در جهاني 2010 بازي کند گفت: «بدن او اين آمادگي را دارد اما آب و هواي برزيل در تابستان خيلي گرم و شرجي است و نمي دانم...» و در ميان صحبت هايش گزارشگر برنامه تذکر داد: «منظور من جام جهاني 2010 در آفريقاي جنوبي بود نه جام جهاني 2014 در برزيل».]
اين اتفاق من را به فکر بازي کردن در پنجمين جام جهاني زندگي ام انداخت.(لبخند مي زند)
*خودت مي داني که آيا مي تواني تا پنج سال ديگر بازي کني يا نه؟
خيلي دوست دارم تا پنج سال ديگر هم فوتبال بازي کنم اما بايد صبر کنيم و ببينيم که اصلاً مي توانم يا نه. من فکر مي کنم حرفي که دکتر مسرمن زد غير ممکن نيست؛ هر چند بعيد به نظر مي رسد. من هيچ وقت راجع به بازنشستگي صحبت نکرده ام و هيچ وقت هم نمي کنم. من حتي نمي توانم به اين موضوع نگاهي منطقي داشته باشم. همه مي گويند اگر بازيکني در سن بالا به تيم ملي دعوت شد و با آن تيم به قهرماني در جام جهاني رسيد آن زمان وقت خوبي براي کناره گيري است اما من اين طور فکر نمي کنم. اين برمي گردد به اشتياقت به بازي و اينکه چقدر عاشق بازي کردن هستي؛ نه اينکه به جايي برسي و بگويي خب حالا وقت کناره گيري است. وقتي دکتر مسرمن داستان را برايم تعريف کرد يک آن خودم را با پيراهن ملي انگليس در برزيل تصور کردم. مي دانم نشدني است اما من خودم را محدود نمي کنم. همين الانش هم نمي دانم در تيم ملي انگليس جايي دارم يا نه. در زندگي حرفه اي من بالا و پايين زيادي بوده و کسي نمي داند در آينده چه پيش مي آيد؟ هيچ وقت هم فکر نمي کنم که دارم جاي کس ديگري را پر مي کنم. اگر بازيکنان جوان شايسته پوشيدن پيراهن تيم ملي باشند مربي انگليس آنها را در تيم مي گذارد. همه آقاي کاپلو را مي شناسند. او مردي است که به کارنامه و نام يک بازيکن اهميت نمي دهد و فقط کسي را که خوب بازي کند در تيم مي گذارد.
*با بالا رفتن سنت چه کار مي کني؟
من از پير شدن ناراحت نمي شوم. حتي نگران ظاهرم هم نيستم. يقين دارم که بسيار باوقار پير مي شوم. الان آرامشي در بيرون از زمين دارم که قبلاً در جواني نداشتم. بزرگ تر شده ام و از آرامش آن لذت مي برم.
*يعني ديگر در زمين بازي حرکتي نمي کني که اخراج شوي؟
(مي خندد و ياد جام جهاني 1998 و اخراجش در بازي با آرژانتين مي افتد که منجر به شکست انگليس شد). هنوز ممکن است در زمين از خود بي خود شوم. وقتي هيچ چيز درست پيش نمي رود و همه چيز عليه تيم من است اين جوري مي شوم. دوست دارم فکر کنم اگر به فرانسه برگردم آن خطا را روي ديه گو سيمئونه انجام نمي دهم اما نمي توانم قول بدهم که اين کار را نکنم. آن اتفاق در يک آن افتاد.
*بالاخره روزي مي رسد که نتواني بازي کني. آن وقت چه؟
آن وقت بايد راهي پيدا کنم که بزرگ ترين خلأ زندگي من را پر کند. وقتي يک بازيکن سطح اول باشي براي سال ها وقتي گل مي زني ناخودآگاه به سمت ده ها هزار نفري که دارند تشويقت مي کنند مي دوي. يا وقتي مي خواهي قدم به زمين بگذاري همه نامت را صدا مي زنند. اين لحظات به يادماندني ترين لحظات دنيا هستند که با هيچ چيز نمي توانم جايشان را پر کرد. همه مي دانند در زندگي من خانواده ام شماره يک هستند. اما مطمئنم همسرم هم از اينکه من درخانه بنشينم ناراحت مي شود. به هر حال سعي مي کنم حالا راجع به آن روزها فکر نکنم.
ستاره فوتبال انگليس در يک کلاس آشپزي حرفه اي ثبت نام کرده
«سرآشپز بکام» پاستا مي پزد
بکام که يک ماه است به ميلان بازگشته، اولين کاري که کرده ثبت نام در يک کلاس آشپزي حرفه اي ايتاليايي بوده. او مي خواهد روزي به آشپزي بزرگ تبديل شود؛ «من در مدرسه عالي آشپزي ميلان ثبت نام کرده ام و قرار است 120 ساعت کلاس درس و آشپزي داشته باشم. اين کاري بود که هميشه دوست داشتم انجام دهم. هميشه عاشق آشپزي بودم.
حالا ايتاليا هستم و مي خواهم پخت يک پاستاي فوق العاده را ياد بگيرم. حالا ديگر قرار نيست عشقم را به پختن يک پاستاي ساده در خانه خلاصه کنم. شور زيادي براي حرفه اي شدن دارم.
اولين جلسه سه ساعته را پشت سر گذاشتم و تا حالا طرز تهيه پاستاي تازه، راگو، کارلونارا و سس گوجه فرنگي تازه را هم ياد گرفته ام. بعدش هم قرار است ريزوتورا ياد بگيرم».
بکام همچنين دوست دارد ياد بگيرد براي عضو جديد خانواده شان که يک بولداگ غول پيکر به نام «کوکو» است غذا درست کند؛ «هميشه قرار بود براي بچه يک حيوان خانگي بگيريم. اما ويکتوريا (همسرش) هميشه مي گفت بگذار کارت در ميلان تمام شود بعد اما وقتي داشتيم در مغازه هرودز خريدهاي کريسمس را انجام مي داديم کوکو را در مغازه ديديم. بردن کوکو به لس آنجلس 1500 پوند برايمان خرج برداشت».
بکام نظرات جالبي در مورد ستاره هاي فوتبال جهان دارد
جدال با روبرتو کارلوس
ديويد بکام که زماني خودش جزو برترين بازيکنان دنيا بوده و دو بار ــ در سال هاي 1999 و 2002ــ بعد از ريوالدو و لوئيس فيگو دومين بازيکن برتر سال از نظر فيفا شده، معتقد است بهترين بازيکن دنيا ليونل مسي است؛ هر چند علاقه زيادي به کريستيانو رونالدو دارد؛ کسي که هم در منچستر يونايتد، هم در رئال مادريد و هم در دنياي پر زرق و برق بيرون از زمين جايش را گرفته است. او از سخت ترين رقبا و شيرين ترين لحظات فوتبالي اش که در ورزشگاه اولدترافورد رقم خورده مي گويد:
سخت ترين بازيکنان رقيب بکام:
1.روبرتو کارلوس (رئال مادريد): سال 2000 و سال 2002 رئال ماردي و منچستر يونايتد در يک چهارم نهايي ليگ قهرمانان اروپا به هم خوردند. در هر چهار بازي (رفت و برگشت) بکام و روبرتو کارلوس جدال ديدني اي داشتند، هر چند در آخرين بازي اي که بکام دو گل زد و البته تيمش در مجموع حذف شد، شماره هفت شياطين سرخ نيمه دوم به بازي آمد و سر اختلافاتش با فرگوسن، منچستر را به قصد مادريد ترک کرد تا دست کم از شر مدافع چپ کوتوله برزيلي راحت شود.
2.گنارو گاتوزو (ميلان): چند باري تيم ملي انگليس و ايتاليا در مسابقات دوستانه و انتخابي جام جهاني برابر هم بازي کرده اند. حالا او و گاتوزو هم تيمي هستند.
سه بازيکن برتر دنيا از نظر بکام:
1.ليونل مسي (بارسلونا و آرژانتين)
2.کريستيانو رونالدو (رئال مادريد و پرتغال)
3.کاکا (رئال مادريد و برزيل)
چهار لحظه به ياد ماندني بکام در اولدترافورد:
1.گلي که در آخرين دقيقه آخرين بازي مرحله انتخابي جام جهاني 2002 به يونان زدم و بازي را به تساوي 2ــ2 رساندم. با آن گل، انگليس مستقيماً به جام جهاني رسيد.(6 اکتبر 2001)
2.اولين گامي که براي يونايتد در ليگ قهرمانان اروپا به گالاتاسراي زدم و با اريک کانتونا شادي کردم.(7 دسامبر 1994)
3.اولين گلي که به تاتنهام زدم و با پيروزي دو بر يک بر اين تيم قهرمان ليگ برتر در سال 1999 شديم. آن اولين قهرماني ما در سه گانه سال 1999 بود.(16 مي 1999)
4.قهرماني در «اف اي کاپ» جوانان در سال 1992 که جوانان کريستال پالاس را برديم. در آن بازي گيگز، اسکولز، نويل ها و بات هم در تيم بودند.(13 مي 1992)
منبع:همشهري جوان، شماره 249